سرنوشت من و چشم هایت

 

قبرم

سه شنبه 89/5/19

 

روی قبرم بنویسید دختری تنها بود

دختری اسیر دست غم و دردها بود

بنویسید دلش مثل اینه صاف بود

تو این دیار بی کس بود عاشقی شکسته دل

بعد مرگم نمی خوام برام گریه کنید

چشمهای پر مهرتون رو واسه من خسته کنید

اگر عاشق من اومد بهش بگین شدم فداش

بذارید تا بدونه عاشق واقعیش منم

اما هیچ وقت نذارید غصه ها باشه تو نگاش

 


 

نظر

 

غرور

سه شنبه 89/5/19

 

قفسدانه غرورم را شکستند دله دائم صبورم راشکستند به جرم پابه پای عشق رفتن پرو باله عبورم را شکستند

 

نظر

 

رفتنت

سه شنبه 89/5/19

 

چی بگم از رفتنت من حال و روزمو نیگا کن

شدم از عشق تو پرپر یه نیگاهم به ما کن

چی یگم وقتی که نیستی دنیا هم از نفس میوفته

آخه قربونت برم من دلم از دوریت چه سوخته

چی بگم وقتی می خوامت دنبال سایت میگردم

اما نیستی تو عزیزم کاش میشد دورت بگردم

چی بگم از عاشقیمون که چه ساده در به در شد

روزگارمون چه مفتی چشماش از منو تو تر شد

چی بگم دل نگرونم می دونم تو بی وفایی

من میخوام بیام سراغت نمیدونم تو کجایی

چی بگم ای مهربونم بعدت از تنهایی مردم

چی میشد بیای تو خوابم آخه من تورو ندارم



 

نظر

 

قصدک

سه شنبه 89/5/19

 

 

گفته بودی دلتنگی هایم را با قاصدک ها قسمت کنم تا به گوش تو برسانند

می گفتی قاصدکها گوش شنوا دارند غم هایت را در گوششان زمزمه کن

و به باد بسپار  ... من اکنون صاحب دشتی قاصدکم ...!

اما مگر تو نمی دانستی قاصدکهای خیس از اشک می میرند؟؟


 

نظر

 

رفتی

سه شنبه 89/5/19

 

آی بی وفا بازم دلم هواتو کرده                دلم تنگه برات دستام چه سرده   

دلم انبار غم، چشمم یک رود جاری         زیبــــاترین فصل خدا، فصل بهاری

زیباترین ترانه ای با عشق و شوری          سخته تحمل کردن این درد دوری

با اینکه رفتی ولی باز واسم همونی      با این تفاوت نیستی که  پیشم بمونی


 

نظر

 
 

تنها
خدایاکاری کن دراین دنیای نامردی دست هیچ نامردی پیوند دستهایم نباشد
www.donya1379@yahoo.com

 
مرداد 1389

آرشیو مطالب

 

امکانات جانبی

RSS 2.0


 
Blog Skin